بچه ها یه روز توی شهرک الفبا کلمه ها میرن مدرسه…
روز اول مدرسه ها بود
خانم معلم خوشحال اومد سر کلاس
خانم معلم دید روی هر نیمکت دو تا کلمه نشستن اما خیلی از هم دور نشستن و فاصله دارن…
بهشون گفت چرا انقدر از هم دور نشستین ؟؟؟؟
کلمه ها گفتن اخه ما با هم دوست نیستیم
کنار هم می شینیم معنی نداریم…
خانم معلم گفت من الان شما رو با هم دوست می کنم ️
کلمه ها خیلی خوشحال شدن…
خانم معلم( ِ دوستی ) جادوی رو در آورد و گفت